دل نوشته‌ها

همیشه ۲۱ ساله زیبای من تولدت مبارک🎂🎂🎂

۱۴۰۲/۷/۷ ۱۱:۲۶:۳۰

زینب عزیزم همیشه ۲۱ ساله زیبای من تولدت مبارک🎂🎂🎂 دوباره مهر امد🍁🍁، اما بی مهر و ماه من، سرد و خاموش ، پردرد 😰 درد خودم ، درد مادرانی چون خودم ، مادرانی که امسال مهرشان بی مهر امد، مادران داغداری که فقط در عالم خیال عزیزشان را راهی مدرسه کردند، تنها خاطره های شیرین شان را بدرقه کردند😰در اغوش گرفتند زندگی دزدیده شده شان را، امال و ارزوهای خلاصه شده در فرزندان در خون غلطیده شانرا،😢 مادرانی که فریادشان در گلو خفه شد، اه های مظلومی که قرار بود فرشتگان خریدارش باشند ، بغض های فرو خورده ، مادران شکسته [...]

همیشه ۲۱ ساله زیبای من تولدت مبارک🎂🎂🎂۱۴۰۲/۷/۷ ۱۱:۲۶:۳۰

دلنوشته مادر: ۱ مهر۱۴۰۲

۱۴۰۲/۷/۴ ۳:۴۰:۰۴

دوباره مهر آمد و ناباورانه مهر ِ تو را از ما دریغ کردند دوباره مهر آمد ، به هفتمین روزش رسید . و تو نیستی ..😭😭 دوباره مهر آمد با بغل بغل مهربانی ، شور و شوق ، بالا و پایین پریدن ها ، کتابهای جلد شده ، بوی نم ِ خاک ، نسیم ملایم صبحگاهی و .. اما تو نیستی 😭😭 چهار مهر ماه بدون ِ داشتن ِ مهرت در رنج و غم ، عذاب و سختی ، دلتنگی ، بغض ، خشم و کین ، اشک های بی پایان ، گریه های بیصدا ، جگر سوخته سپری شد دختر [...]

دلنوشته مادر: ۱ مهر۱۴۰۲۱۴۰۲/۷/۴ ۳:۴۰:۰۴

دلنوشته‌هایی به مناسبت تولد زینب عزیزم

۱۴۰۲/۷/۴ ۳:۳۸:۲۰

😭💔😭💔به بهانه‌ی تولد ِ زینبی بی نظیر، زیبا، جذاب، مظلوم، قرص ِکامل ِ ماه به بهانه‌ی مهری که با تمام ِ مهرش تو ، نازنین دختر را به آغوش کشید و در هفتمین روزش بدنیا آمدی .. به بهانه‌ی مهری که فقط بیست و یک مهر با تو قدم زد و حسرت داشتنت برای همیشه در دلش ماند به بهانه‌ی هفتم ِ مهرماه که دیگر تو را ندارد 😭😭 به بهانه‌ی نبودنت ، ندیدنت ، نبوسیدنت ، در آغوش نکشیدنت 😭😭 به بهانه‌ی کیک تولدت که دیگر نیست به بهانه‌ی بادکنک های تولدت که به آسمان هفتم رسید به بهانه‌ی شمع [...]

دلنوشته‌هایی به مناسبت تولد زینب عزیزم۱۴۰۲/۷/۴ ۳:۳۸:۲۰

دلنوشته مادر: ۳۰ مرداد ۱۴۰۲

۱۴۰۲/۶/۱۹ ۵:۲۱:۵۹

🌷🌷🌷 محمد حسينم ، اميد زندگيم، يكساله بودي غذا نمی‌خوردی و ضعيف شده بودی، برای اينكه غذاتو بخوری من و بابا با ظرف غذا سوار ماشين ميشديم مسیری رو می رفتیم، اسم ماشينا رو مي پرسيديم، حواست كه پرت ميشد لقمه ای غذا می خوردی و شادی وجودم را مي گرفت. گاهی متوجه نمي شديم که مسیر بیشتری رفته بودیم، ولی باظرف خالی غذا، خودم رو قهرمان می‌ديدم چون قهرمان زندگيم قوت گرفته بود. زی زی جانم! شيرينی زندگيم، همواره ضربان قلبم رو با قلبت هماهنگ مي كردم، گاهی نيمه شب بی‌اختيار از خواب مي پريدم، دمای هوا رو چك می‌كردم [...]

دلنوشته مادر: ۳۰ مرداد ۱۴۰۲۱۴۰۲/۶/۱۹ ۵:۲۱:۵۹

دلنوشته مادر: ۱۷ تیر ۱۴۰۲

۱۴۰۲/۶/۱۹ ۵:۲۴:۱۲

🌷🌷🌷 محمدحسین قهرمانم ، زینب مهربانم باور ندارم ۴۲ ماه بدون شما در این دنیای دون ، پر از ظلم و جنایت و فرومایگی تحت فشارهای طاقت فرسا و جانکاه و همه جانبه هنوز نفس می کشم. «سخت جانی را بین، که نمردم از هجر مرگ صد بار بِه از، بی تو بودن باشد گفتم از عشق تو من خواهم مُرد، چون نمُردم هستم، پیش چشمان تو شرمنده هنوز» «حمید مصدق» 😭😭😭😭😭😭 ناگفته ها فراوان است …. بعد از سپری شدن این دوران پر مشقت و بنابر خواسته همراهان ، جهت روشن شدن بخشی از حقایق گریزی به وضعیت پرونده جنایت [...]

دلنوشته مادر: ۱۷ تیر ۱۴۰۲۱۴۰۲/۶/۱۹ ۵:۲۴:۱۲
بازگشت به بالا